آخر در زهد و توبه دربستم


آخر در زهد و توبه دربستم

وز بند قبول آن و این رستم
وز بند قبول آن و این رستم
بر پردهٔ چنگ پرده بدریدم
بر پردهٔ چنگ پرده بدریدم
وز بادهٔ ناب توبه بشکستم
وز بادهٔ ناب توبه بشکستم
با آن بت کم زن مقامر دل
با آن بت کم زن مقامر دل
در کنج قمارخانه بنشستم
در کنج قمارخانه بنشستم
چون نوبت حسن پنج کرد آن بت
چون نوبت حسن پنج کرد آن بت
زنار چهارگانه بربستم
زنار چهارگانه بربستم
از رخصت عشق رخنه ای جستم
از رخصت عشق رخنه ای جستم
وز عادت مادر و پدر جستم
وز عادت مادر و پدر جستم
چون پای بلا به جور بگشادم
چون پای بلا به جور بگشادم
بی باده مباد یک نفس دستم
بی باده مباد یک نفس دستم
در بتکده گاه موئمن گبرم
در بتکده گاه موئمن گبرم
در مصطبه گاه عاقل مستم
در مصطبه گاه عاقل مستم
دستم ز زبان خصم کوته شد
دستم ز زبان خصم کوته شد
کامروز چنان که گویدم هستم
کامروز چنان که گویدم هستم